۲-۲-۲-۲- عقل

 

یکی دیگر از شرایط اهلیت داشتن عقل است یعنی شخص عاقل بوده و قوای دماغی شخص سالم بوده و شخص ابتلاء به اختلال قوای دماغی نداشته باشد ‌بنابرین‏ چنانچه شخص فاقد عقل بوده و قوه تعقل ( قدرت اندیشیدن ) نداشته باشد و مبتلا به اختلال قوای دماغی باشد مجنون نامیده می شود.

 

۲-۲-۲-۳- رشد

 

قانون‌گذار در ماده ۱۲۰۹ قانون مدنی مصوب ۱۳۱۴ مقررداشته : « هرکس که دارای هیجده سال تمام نباشد در حکم غیررشید است مع ذلک در صورتی که بعد از پانزده سال تمام رشد کسی در محکمه ثابت شوداز تحت قیمومَّیت خارج می شود»

 

‌بنابرین‏ در زمان اعمال و اجرای مقرره فوق، چنانچه حکم رشد فردی قبل از ۱۸ سال یعنی بعد از ۱۵سالگی از سوی محکمه اثبات می شد. رشید فرض می گردید و از قیومیت خارج می گردید.

 

بنا بر ماده فوق الاشاره سن بلوغ اعم از زن و مرد به طور یکسان ۱۸سال تمام بود یعنی «هیجده سالگی» اماره رشد بوده و کسی که ‌به این سن می رسید حق ادارۀ اموال خود را داشته است.

 

بنـــابــراین در حقوق ایران پیش از سال ۱۳۶۱ هرفردی به سن ۱۸سال تمام می رسید رشید محســوب می گردید و خود به خود از تحت قیومت خارج می گردید و درادارۀ امور خویش استقلال پیدا می کرد لیکـــن مــاده ۱۲۱۰قانون مدنی اصلاحی سال ۱۳۶۱،سن ۱۸سالگی را حذف نموده و چنین مقـــررداشته : « هیچکس را نمی توان بعد از رسیدن به سن بلوغ به عنوان جنون یا عدم رشد محجور نمود مگرآنکه عدم رشد یا جنون اوثابت شده باشد.

 

تبصره ۱ : سن بلوغ در پسرپانزده سال قمری و در دختر نه سال تمام قمری است

 

تبصره ۲ : اموال صغیری را که بالغ شده است درصورتی می توان به او داد که رُشد او ثابت شده باشد.» با توجه به اختلاف نظری که در تفسیرمتن ماده مذکور با تبصره ۲ آن وجود داشت هیئت عمومی دیوان عالی کشور در رأی وحدت رویه شماره ۳۰۰ مورخ ۳/۱۰/۶۴ در جهت رفع تعارض و به تبعییت از فقه امامیه در تفسیر ماده چنین اظهار نموده است:«ماده ۱۲۱۰ قانون مدنی اصلاحی ۸/۱۰/۶۱ که علی القاعده رسیدن صغار به سن بلوغ را دلیل رشد قرار داده و خلاف آن را محتاج به اثبات دانسته ناظربه دخالت آنان درهر نوع امورمربوط به خود می‌باشد. مگر ‌در مورد امور مالی که به حکم تبصره ۲ ماده مرقوم مستلزم اثبات رشد است.»

 

با توجه به رأی صادره ، صغیر با رسیدن به سن بلوغ از حجر خارج می شود مگر در امور مالی که استقلال وی در اعمال حقوق مالی منوط به احراز رشد است و صرف رسیدن به سن بلوغ موجب اهلیت و استقلال در امورمالی نیست واهلیَّت اعمال واجرای حقوق خود را در امور مالی فاقد است و اهلیتِ استیفاء ندارد

 

حسب مقررات فعلی سن ۱۸ سال که قبلا” به عنوان سن رشد محسوب می گردید و با رسیدن آن، شخص رشید فرض می شد و خود به خود از حجر خارج می گردیداز قانون مدنی حذف گردیده است ولیکن در رویه عملی سازمان ها و مؤسسات دولتی و خصوصی و دادگاه ها و دفترخانه های اسناد رسمی ،در عمل هنوز سن هیجده سالگی تمام را نشانۀ رشد تلقی می‌کنند و از شخصی که به سن هیجده سالگی رسیده باشد دلیل دیگری بررشد نمی خواهند و در توجیه این رویه به ماده واحده قانون راجع به رشد معاملین مصوب ۱۳۱۳ استناد می‌کنند.( صفایی، ۱۳۸۹ : ۱۱۷ )

 

اداره حقوقی قوه قضائیه در نظریه ۴۲۳۱/۷ مورخه ۱۸/۸/۷۸ چنین اعلام نظر نموده است.

 

«با توجه به قانون راجع به رشد متعاملین ،داشتن ۱۸ سال تمام شمسی چه در مردان و چه در زنان اماره قانونی رشد معاملی است و این قسمت از آن قانون نه صریحاً و نه ضمناً نسخ نشده است، ‌بنابرین‏ هرکس به موجب شناسنامه اش ۱۸سال تمام شمسی داشته باشد از نظر معاملی رشید است مگر اینکه خلاف آن در دادگاه ثابت شود و ولایت قهری یا قیم نسبت به او منتفی است و با بودن اماره قانونی مذکور نیازی به صدور حکم رشد نیست اما درمورد کسانی که به سن بلوغ رسیده اند لیکن کمتر از ۱۸سال تمام دارند رشد معاملی آنان برای امکان دخالت در اموال خود بایدد در محکمه اثبات شود.»

 

۲-۲-۲-۴- محجورین

 

اصولاًهمۀ اشخاص دارای اهلیت تمتع هستند و می‌توانند دارای حق باشد و لیکن اهلیت استیفاء یعنی توانایی اجرای حق و بهره وری از آن را ممکن است نداشته باشند، اشخاصی که فاقد اهلیت استیفاء بوده و توانایی و شایستگی تصرف و اعمال حقوق خود را ندارند ( محجور )نامیده می‌شوند. قانون گذاردر ماده ۲۱۳ قانون مدنی معاملۀ محجورین را نافذ ندانسته و ‌بر اساس مادۀ۱۲۰۷ قانون مدنی محجورین شامل سه دسته صغار اشخاص غیر رشید و مجانین می‌باشند.

 

ماده۲۱۳قانون مدنی مقرر داشته: «معاملۀ محجورین نافذ نیست»

 

ماده۱۲۰۷ قانون مدنی مقرداشته : « اشخاص ذیل محجور و از تصرف در اموال و حقوق مالی خود ممنوع هستند:

 

الف- صغار

 

ب- اشخاص غیر رشید

 

ج- مجانین.

 

حجردر لغت به معنای منع، بازداری و جلوگیری، نداشتن صلاحیت در دارا شدن حق معین و نداشتن صلاحیت برای اعمال حقی که شخص آن را دارا شده است ( جعفری لنگرودی، ۲۰۸:۱۳۸۰ ) در اصطلاح حقوقی می توان گفت که حجر به معنی فقدان و عدم اهلیت استیفاست و ممنوع بودن شخص از تصرف در اموال و حقوق مالی خود برابر قانون و شرع به چنین شخصی محجور می‌گویند زیرا از تصرف در اموال و دارایی و حقوق مالی خویش ممنوع است. ( ساکت، ۱۳۸۶ : ۲۰۸ ) «‌بنابرین‏ محجور عنوانی است که به طور مطلق به هریک از صغیر و مجنون و سفیه اطلاق می‌گردد. محجور یعنی « ممنوع » و منظور، ممنوع از تصرف در اموال است.» ( شهیدی ، ۱۳۸۵ : ۴۳ )

 

۲-۲-۲-۴-۱- صغار

 

اولین دسته از محجورین صغارمی باشند،صغار جمع « صغیر» یعنی بچه ای که به حد بلوغ شرعی نرسیده است.حسب ماده ۱۲۰۷ قانون مدنی، قانون‌گذار صغیر را از تصرف در اموال و حقوق مالی خود ممنوع نموده است.

 

(صِغَر وضع و حالت شخصی است که در سن و سال نوجوانی زندگی می‌کند و هنوز به آن اندازه از نیروی فکری بسنده برای دارا شدن و بهره وری و برخورداری از همۀ حقوق یا اعمال آن ها نرسیده است.در برابر صغر، بلوغ یا کبر قرار دارد

 

کبر حالت شخصی است که به سن معینی رسیده است و در نتیجه از نظر جسمی و عقلی رشد او کامل شده است و برای همگی اَعمال زندگی خود اهلیّت و شایستگی دارد.» ( ساکت ، ۲۱۳:۱۳۸۶ ) ‌بنابرین‏ صغیر از نظر نیروی جسمی و عقلی رشد نیافته بوده و نمی تواند در اعمال حقوقی و مالی اش تصمیم بگیرد و در آن ها تصرف کند.

 

« در زبان عامیانه و نوشته های غیر حقوقی به صغیر ، کودک ، خردسال، طفل و بچه می‌گویند». ( صفایی و همکاران، ۱۳۸۸: ۲۲۶ ) دوران صغر ، از زمان تولد شخص طبیعی شروع شده و تا سن بلوغ ادامه می‌یابد. دوران صغر (کودکی) دارای دو مرحله بوده: مرحله غیر تمیز و مرحله تمیز و به همین اساس صغیر یا ممیز است یا غیر ممیز .

 

۲-۲-۲-۴-۱-۱- صغیر غیر ممیز

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...