مطالعات اخیر حاكی است كه این مسائل میتوانند تأثیرات زیانبخشی بر سلامت جسمانی و  روانشناختی افراد داشته باشند . در واقع ، بین تعداد مسائل روزمره ای كه افراد تجربه می كنند و علائم مشكلات سلامت[8] و تنش های روانشناختی و فیزیولوژیكی  همبستگی وجود دارد (دلانگیس[9] و همكاران، 1982 ). كمپبل[10] و سونسون [11](1992) ، معتقدند زمانی كه تنیدگی  ناشی از مسائل روزمره شدید  باشد و یا فرد به دلایل مختلفی هر تنیدگی را به صورت منفی درك كند ،سلامت و عملكرد وی (بویژه عملكرد تحصیلی ) تحت تأثیر قرار می گیرد ( كمپیل و سونسون؛ نقل از راس ،1999؛ میسرا[12] ،2000 ).

كنار آمدن با این فشارها و كسب مهارتهای فردی و اجتماعی ، هموار بخشی از واقعیت زندگی انسان بوده ودر ادوار متفاوت زندگی او ، به اشكال گوناگون تجلی یافته است . در دورۀ كودكی ، تعارض ها جلوه چندانی ندارند ،اما با افزایش سن و هنگام مواجهه با دشواری های ویژة  سنین نوجوانی ، كشمكشها و تعارضها بیشتر تظاهر پیدا می كنند. همزمان با رشد جسمانی و روانی ، انتظارات خانواده و جامعه بیز از فرد افزایش می یابد ، بطوری كه نوجوان می پذیرد به سبب زندگی اجتماعی ، بخشی از تمایلات خود را محدود كند ودر چهار چوب هنجارهای اجتماعی و گروهی قرار دهد . در این میان ، هر چه جامعه پیچیده تر و ارتباطات بین فردی و اجتماعی وسیع تر گردد ، تعارض های درونی و محیطی نبزسیر صعودی طی میكند و همه این عوامل ، به سر گشتگی و آشفتگی بیشتر فرد می انجامد . اعتیاد ، پناه بردن به انواع داروهای اعصاب ، رفتارهای ضد اجتماعی و انواع اختلالات روانشناختی و عاطفی حاصل چنین فرایندی است . بنابراین محیط آموزشی یكی از اساسی ترین محیط هایی است كه آموزش مهارت های زندگی از نظر بهداشت روانی ضروری است و به نظر میرسد در حوزه تعلیم و تربیت ، چگونگی رویارویی با مسائل مذكور و ایجاد زمینه مناسب برای رشد افراد و افزایش ظرفیت روانشناختی و توانایی های روانی – اجتماعی ،برنامه ریزی و الزامهای خاصی را می طلبد .

 

 

از طرفی نتایج بررسی های مختلف  نشان داده است كه سبك های مقابله ای افراد در برابر مشكلات  و مسائل  زندگی  متفاوت است ، برخی هنگام  مواجهه  با  مشكلات ،  می كوشند با  ارزیابی درست و منطقی  موقعیت و با استفاده  از راهبرهای مؤثر با موقعیت  مقابله  كنند ، عده ای  در مواجهه    با  مشكلات   به  جای   مقابله  سازگارانه  با  مسائل  ، سعی  می كنند  به  روش های  مختلف مانند : كناره گیری  ،  افسردگی  ،  پناه بردن به الكل و مواد و سایر راهبرهای نا كارآمد ، از رویارویی با مشكلات اجتناب كنند. بنابراین مقدار تنیدگی كه فرد تجربه می كند ممكن است تحت تأثیر توانایی فرد در مقابله مؤثر با رویداد ها و موقعیتها ی تنیدگی زا باشد . پژو هشگران با بررسی راهبردهای مقابله ای افراد موفق و نا موفق نشان دادند ، افرادی كه بطور موفقیت آمیز با مشكلات مقابله میكنند ، افرادی هستند كه خود را به مجموعه ای از مهارت ها تحت عنوان مهارت های زندگی مجهز كرده اند (كلینكه[13] ، نقل از محمد خانی ، 1380 ). براین اساس ، می توان گفت مهارتهای زندگی تواناییها و مهارت های عملی هستند كه موجب رفتارهای مثبت و سازگارانه گردیده و برای احساس موفقیت ، توانمندی و شادكامی در زندگی روزمره مورد نیاز می باشد ( سازمان جهانی بهداشت ، ترجمه نوری قاسم آبادی و محمد خانی ،1377 ). ویژگی برجسته این برنامه ها آموزش مهارت های شناختی – رفتاری است كه در اصلاح مشكلات رفتاری یا روانشناختی مؤثر تشخیص داده شده اند (بوتوین ، 1983 ؛ نقل از ناصری و نیک پور ،1383 ). این مهارت ها توانایی هایی هستند كه منجر به ایجاد روابط بین فردی مناسب و مؤثر ، انجام مسئولیت های اجتماعی ، انجام تصمیم گیری های صحیح ، حل تعارض ها و كشمكش ها بدون توسل به اعمالی كه به خود و دیگران صدمه می زند ، می شود . برهمین اساس در سالهای اخیر   آموزش مهارتهای زندگی برای آماده نمودن افراد ، هنگام مقابله با  مشكلات و ایجاد رفتارهای مثبت و در نتیجه دستیابی  به  زندگی  موفقیت آمیز  مورد  توجه  روانشناسان  و       دست اندر كاران نظامهای آموزشی قرار گرفته است و امروز بخشی از برنامه های درسی سطوح گوناگون تحصیلی به آموزش زندگی اختصاص دارد (ادیب و فردانش،1382). در اهداف آرمانی آموزش و پرورش ایران نیز تحت مضامین گوناگون به آموزش مهارتهای زندگی تاكید شده است، كه این موارد عبارتند از:

– پرورش روحیه ی اعتماد به نفس و استقلال شخصیت .

 

– پرورش متعادل عواطف انسانی و همزیستی مسالمت آمیز .

– پرورش روحیه ی مشاركت و همكاری در فعالیتهای گروهی .

– پرورش روحیه ی تحمل آرای دیگران و سعه ی صدر .

– پرورش روحیه ی مقاومت در برابر تبلیغات سوء و…. كه در نهایت منجر به تأمین سلامت جسمی و بهداشت روانی می شود (صافی ، 1379 ).

 

مهارتهای زندگی بسیار متعدد بوده و ماهیت و تعریف و تقسیم بندی های آنها نسبت به موقعیت ها تغییر می كند . به عنوان نمونه ، جوآن[14]  مهارتهای  زندگی  را به سه دستۀ اصلی تقسیم اصلی تقسیم می كند كه عبارتند از :

– مهارتهای زندگی روزمره

– مهارتهای فردی – اجتماعی یا ارتباطی

– مهارتهای حرفه ای (جوآن ,  1990 ).

سازمان جهانی بهداشت (1994) ، ده مهارت اصلی را مشخص كرده است كه به صورت جفت جفت طبقه بندی شده اند كه عبارتند از :

1- خود آگاهی / همدلی

2- ارتباطی / روابط بین فردی

مقالات و پایان نامه ارشد

 

3- تصمیم گیری / حل مساله

4- تفكر خلاق / تفكر انتقادی

5- مقابله با هیجان ها / مقابله با استرس ( سازمان جهانی بهداشت ، 1994 ).

از آنجا كه گرایش به گروه های دوستی و همسالان ، تضاد فكری با بزر گتر ها (بخصوص والدین ) ، تمایل به استقلال و ….  از خصیصه های رفتاری دورة نو جوانی می باشد ، به نظر می رسد آموزش و یاد گیری مهارتهای ارتباطی و بین فردی به عنوان یكی از اقدامات بهداشت  روانی از ضروریات می باشد ( ادیب و فردانش ، 1382 ) . مهارتهای ارتباطی  به عنوان یكی از مهارتهای زندگی كه شامل ارتباط كلامی و غیر كلامی مؤثر ، ابراز و جود یا جرأتمندی ، گوش دادن مؤثر و ادراك احساسات دیگران ،

حل مسأله اجتماعی و حل تعارض  بین  فردی و …. میباشد ، رفتارهای سالم و مثبت   و

 

روابط صحیح با همسالان را در دورۀ نوجوانی موجب می گردند ، یادگیری این مهارتها برای پیشگیری از سوء مصرف مواد ، ایجاد  رفتارهای مربوط به بهداشت و سلامت روانی و حل تعارض های بین فردی و بسیاری از مشكلات روانشناختی مورد نیاز می باشد (الیاس[15] و كریس[16] ، 1994 ).

اما با وجود تاكید بر آموزش این مهارتها برای دانش آموزان ایرانی ، شواهد حاكی است كه این برنامه بخصوص در دوره تعلیم و تربیت عمومی در صحنه عمل چندان موفق نبوده و تحقیقات انجام یافته بر روی برنامه های آموزشی و میزان دستیابی دانش آموزان به مهرت های زندگی ، فقدان یا كمبود آن را نشان می دهد ( رمضان خانی و سیلری ، 1378 ؛كیامنش1379 ). بررسی دیگری نیز حاكی است كه توانایی ها مهارت های عملی و سازشی بسیاری از دانش آموزان كشور ما برای حل مؤثر مسایل زندگی فردی و اجتماعی  كفایت نمی كند ،با توجه به اطلاعاتی كه از طریق سنجش صلاحیت های پایۀ دانش آموزان بدست آمده است، در حیطۀ مهارت های  زندگی 2/87 در صد دانش آموزان مورد مطالعه در دستیابی به حداقل معیار مطلوب  عملكرد نا موفق بوده اند (كرمانی ، 1381 ) .

از آنجا كه اغلب پژوهش ها بر تأ ثیر مثبت آموزش مهارت های ارتباطی در ایجاد رفتارهای مثبت و سالم ، و كنترل رفتارهای منفی تأكید دارند ، این تحقیق در صدد یافتن پاسخ این سؤالات است :

1) آیا آموزش مهارت های ارتباطی در سلامت روانشناختی دانش آموزانی كه مشكلات روانشناختی دارند ، می تواند اثر بخش باشد تا در صورت لزوم مشاوران مدارس  بتوانند  بعنوان یكی از شیوه های  اصلاح و كنترل رفتار، مورد استفاده قرار دهند ؟

2) آیا آموزش مهارتهای ارتباطی در اصلاح شیوة مقابلة افراد با تعارضهای ارتباطی تأثیر دارند؟

3) آیا آموزش مهارتهای ارتباطی در اصلاح شیوة حل مساله افراد تأثیر دارد ؟

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...