سود باقمیانده هم میتواند مثبت و هم منفی باشد. اگر انتظار داشته باشیم که شرکت سود غیر عادی مثبتی گزارش نمایدآنگاه ارزش کل حقوق صاحبان سهام عادی باید بیشتر از ارزش دفتری حقوق صاحبان سهام باشد واگر انتظار سود غیر عادی پایینی راداشته باشیم برعکس میشود. از نظر تئوریک مدل سود باقمیانده معادل مدل جریان نقدی تنزیل شده میباشد و هر دو مدل سود باقمیانده ومدل جریان نقدی تنزیل شده از مدل سود سهام اصلی [۲]ODD (بیان میدارد که ارزش کل حقوق صاحبان سهام عادی برابر با ارزش فعلی سود سهام مورد انتظار آتی است) نشأت میگیرند. مقدارقابل توجهی ازتحقیقات در سالهای اخیرکه به مقایسه قابلیت ارزیابی و پیشبینی روشهایسود باقمیانده ومدل جریان نقدی تنزیل شده پرداختهاند، در شرایط مساوی نشان داده شده که مدل سود باقمیانده از مدلمدل جریان نقدی تنزیل شدهیا حتی از مدل ODD دقیق تراست.
مدل ODD :
d: سود تقسیمی(قابل انتساب به سهام عادی)
مدل مدل جریان نقدی تنزیل شده :
c : خالص جریان نقدی عملیاتی منهای مخارج سرمایه ای بعلاوه خالص تغییرات در بدهی
علاوه بر نتایج احتمالی درارزیابی وپیش بینی به هر حال مدل سود باقمیانده چارچوب مفیدی برای تجزیه و تحلیل نسبتآموزشها فراهم میآورد. مدل سود باقمیانده بینشی میدهد تا نتایجی از نسبتهای قیمت به ارزش دفتری هر سهم و قیمت به سود هر سهم استنباط کنیم. Penman در سال ۱۹۹۶ اثبات کرد که قیمت به ارزش دفتری هر سهم به سود باقمیانده آتی و نرخ رشد مورد انتظار ارزش دفتری مرتبط است. به منظور دستیابی به قیمت به ارزش دفتری هر سهم بالا مدیران نه تنها باید هزینه سرمایه OE غیر عادی بالایی به دست آورند بلکه باید این سودهای غیر مترقبه به صورت افزایش دائمیسرمایه گذاری پایه (BV) شناسایی شود. همچنین بیان کرد که نسبت نرمالقیمت به ارزش دفتری هر سهم=۱تنها وقتی که شرکت انتظارسود باقمیانده مثبت را نداشته باشد، شناسایی میشود و اگر شرکت انتظار نرخ بازده مورد نظر سهامداران را نداشته باشد، قیمت به ارزش دفتری هر سهم ازیک کمتر است. Penman همچنین اثبات کرد که هم به توان سود دهی جاری و هم آتی بستگی دارد. اگر اینگونه برداشت شود که توان سوددهی جاری (هزینه سرمایه OE)رابطه کمیبا توان سوددهی آتی داردقیمت به سود هر سهم زیاد خواهد شد و اگر رابطه بالایی دارد آنگاهقیمت به سود هر سهم کم میشود. بنابرین قیمت به سود هر سهم برداشت بازار را منعکس میکند تا حدی که کدام سودها گذرا و موقتی تلقی میشوند و احتمالابه سطح بالایا پایین میرسند. اگر انتظار رود که سود باقمیانده صفر میشود آنگاه P/E در حالت نرمال (۱+r)/r خواهد بود (Dutta & Reichelstein 2002).
۲-۳-۳٫ سود خالص
سود خالصیا درآمد خالص، در تجارت و کسب و کار به آوردهیا سودیک نهاد، در طولیک دوره حسابداری اطلاق میگردد، که از طریق کسر نمودن هزینه های عملیاتی و مالیات از درآمد آن نهاد، محاسبه شده باشد.
به بیان سادهتر، اگر هزینه های عملیاتی و مالیاتیک شرکت را در طولیک دوره زمانی مشخص؛ مثلایک سال مالی، از درآمدهای آن شرکت کسر نماییم، عدد به دست آمده، نشانگر سود خالص آن شرکت میباشد. مثبتیا منفی بودن این عدد، نسبت مستقیم با عملکرد شرکت مورد نظر دارد. همچنین مثبت بودن سود خالص، به افزایش ارزش سهام و در نهایت افزایش حقوق صاحبان سهام می انجامد. در حوزه ارائه صورتهای مالی، بنیاد استانداردهای گزارشگری مالی بینالمللی سود خالص را مترادف با سود و زیان، تعریف میکند. سود خالص در حسابدارییک مفهوم کاملا مجزا از سود میباشد. سود خالص همچنین میتواند از مجموع درآمدهای غیرعملیاتی و درآمدهای عملیاتییک شرکت، سپس کم کردن مالیات، محاسبه شود.
پابلو فرناندز (۲۰۰۲) اعتقاد داردیک اصل حسابداری و مالی وجود دارد که اگر چه نمیتوان آن را به طور مطلق صحیح دانست، اما میتوان آن را به عنوان دیدگاهی خوب به شمار آورد. آن اصل، این است که «سود خالص فقطیک عقیده، اما جریان وجوه نقدیک واقعیت است.
امروزه تجزیهو تحلیلهای زیادی درباره سود خالص به عنوان عامل اصلی و تنها عامل معتبر برای تشریح عملکرد شرکتها وجود دارد. بر اساس این رویکرد ساده، شرکت با افزایش سود خالص، بهتر و با کاهش آن، بدتر کار میکند. به طور کلی، چنین گفته میشود شرکتی که در سال قبل سود خالص بیشتری داشته، نسبت به شرکتهای دارای سود خالص کمتر، ثروت و رفاه بیشتری را برای سهامداران خود خلق کردهاست. همچنین، بر اساس همین منطق، شرکتهای دارای سود خالص مثبت، موجب افزایش و شرکتهای دارای زیان، باعث کاهش ارزش (سهامداران) شرکتها میشوند. البته، همه این نظریه ها ممکن است اشتباه باشد. در بسیاری از تجزیه و تحلیلها با افزودن استهلاک به سود خالص، اغلب رقمی به دست میآید که جریان نقدی حسابداری یا جریان نقد حاصل از عملیات نامیده میشود. اما نکته مهم در این است که بسیاری از افراد، با این که از این مسائل آگاهند، اما جریان وجوه نقد را بهجای سود خالص در نظر میگیرند.
تعریف کلاسیک سود خالص، درامد دوره منهای هزینه های تحصیل درامد در طول دوره است و این مفهوم ساده، بر اساس این نظر است که در مواقع تحصیل درامد باید به شناسایی هزینه های ضروری برای تحصیل این درآمدها پرداخت. این کار همیشه ساده نیست و اغلب مفروضات پذیرفتهشده زیادی برای محاسبه آن به کار میرود.
محاسبه و ارائه هزینه های واقعی، روش استهلاک، محاسبه بهای تمامشده محصول و ذخیره مطالبات مشکوکالوصول، نمونه تلاشهایی است برای شناسایی بهترین روش های ممکن برای شناخت میزان اتلاف منابع برای کسب درامد. اگر چه این شاخص مورد قبول ماست و بهکارگیری آن میتواند اطلاعات کافی درباره نحوه عملکرد شرکت ارائه دهد، اما اغلب کاربرد رقم سود خالص به دست آمده، بدون داشتن دانش کافی از فرضیات استفاده شده در محاسبه آن، موجب سردرگمیاستفاده کنندگان اطلاعات مالی میشود.
از سوی دیگر، امکان دارد که سود خالص به عنوان معیار عینی به کار رود که محدود به معیارهای خاصی نیست. بین جریان وجوه نقد ورودی و جریان وجوه نقد خروجی، تفاوتی وجود دارد. معنای دقیق این تفاوت، آن است که پول وارد شده به درون شرکت، کمتر از پولی است که از آن خارج میشود. در مورد جریان وجوه نقد، دو مفهوم اساسی دیگر شامل جریان نقدی حقوق صاحبان سهام و جریان نقدی آزاد وجود دارد. همچنین، جریان نقدی سرمایهای نیزاز واژه هایی است که مورد استفاده قرار میگیرد. همواره گفته میشود با بهبود جریان وجوه نقد، شرکت بهتر کار میکند و ثروت سهامداران آن افزایش مییابد (آزاد ۱۳۸۶).
۲-۳-۳-۱٫ توجه به حسابداری و مدیریت سود خالص
در زمان تجزیهو تحلیل صورتهای مالی، این موضوع اهمیت دارد که رعایت استانداردهای حسابداری در مورد روش های حسابداری به کار رفته در شرکت مورد توجه قرار گیرد. مهمترین روش های حسابداری مطرح شده دراستانداردها، عبارتند از
شناخت درآمد: بعضی از شرکتها، درامد را زودتر و بعضی دیرتر شناسایی میکنند. شرکتها درجه آزادی متفاوتی برای شناسایی درامد دارند.
“
[جمعه 1401-09-18] [ 03:35:00 ب.ظ ]
|