ویكلرراسور[3] نیز در سال 1953 یكی از قواعد كلی اعتیاد را از نظر روانی بیان كرد كه اعتیاد می تواند با مشكلات شخصیتی فرد همبستگی داشته باشد.

(فرجاد 13740).

با توجه به اینكه یكی از عوامل مؤثر در وابستگی دارویی می تواند عوامل فردی و ویژگی های شخصیتی داشته آنچه در این زمینه مورد توجه است این است كه آیا این عامل می تواند ارتباطی با بازگشت مجدد معتادین درمان شده داشته باشد؟

بنابراین در این پژوهش با این مسأله روبه رو هستیم كه آیا نیمرخ روانی افراد با مصرف مجدد بعد از سم زدایی رابطه دارد؟ آیا نیمرخ روانی با دفعات مصرف مواد بعد از سم زدایی رابطه دارد؟ نیمرخ روانی معتادین آیا در گروهی كه بعد از سم زدایی مصرف مجدد داشتند با گروهی كه مصرف نكردند تفاوت دارد؟ تا بر حسب رابطه بتوانیم این عامل را در درمان و پیشگیری مورد توجه قرار بدهیم.

بیان مسأله:

وابستگی روانی عبارت است از یک حالت خاص كه به وسیله ولع و احساس اجبار شدید در ادامه مصرف یک دارو و یا ماده مخدر شخص می گردد و این احساس دلع معمولاً به خاطر استفاده از لذت و اثرات دلخواه آن است بنابراین وابستگی روانی علاوه بر نوع ماده مصرفی به حالات روحی و روانی فرد مورد نظر هم مربوط است.

یكی از مشخصات برجسته وابستگی روانی Craving (اشتیاق) است كه عبارت است از یک تمایل بسیار شدید و غیر عادی نسبت به مصرف ماده مخدر كه تقریباً به ندرت می توان چیز دیگری را جایگزین آن نمود در بالاترین و شدیدترین درجه اشتیاق ممكن است فرد هر اقدامی را به منظور تأمین و تهیه مواد انجام دهد كه این قسمت به عنوان رفتار كلیشه ای و قالبی معتادان شناخته می شود.

تحقیقات نشان می دهد كه بسیاری از عوامل در علت شناسی و تداوم اعتیاد دخالت دارند كه یكی از عوامل می تواند جنبه های روانپزشكی اعتیاد باشد بیشتر شواهد روانپزشكی مبیّن این حقیقت است كه اعتیاد به مواد مخدر به ویژه هروئین می تواند ناشی از اختلالات عمده و شدید روانی و یا شخصیتی باشد تحقیق وایلتت[4] در سال 1962 همین نظریه را تأئید كرد كه نیمرخ روانی معتادها متفاوت‌تر و غیر عادی تر از افراد سالم است.

تحقیق جیر[5]  نیز در سال 1990 نشان داد كه افراد مبتلا به بیماریهای روانی مشكلات مربوط به داروها را بروز بدهند.

بنابراین در این تحقیق با مسائل زیر روبه رو هستیم:

  • ‎آیا نیمرخ روانی افراد بر اساس مقیاسهای M.P.I در گروهی كه بعد از سم زدایی بازگشت مجدد را داشتند با گروهی كه بازگشت نداشتند متفاوت است؟
  • آیا بین نیمرخ روانی افراد و مصرف مجدد رابطه وجود دارد؟
  • آیا میان نیمرخ روانی و دفعات بازگشت به مصرف مواد رابطه وجود دارد؟
  • در صورت وجود رابطه آیا می توان با بهره گرفتن از نیم رخ روانی بازگشت مجدد افراد را پیش بینی نمود؟

5- فایده و اهمیت پژوهش:

سوء مصرف وابستگی به مواد مخدر با دوره های بهبود و عود آن شخص می گردد و در یک بررسی كلاسیک توسط هانت[6]، بارنت[7] و برانج[8] در (1971) نشان داده شد كه هروئین، نیكوتین و الكل با درجات و الگوهای مشابهی از عود همراه بودند این پژوهشگران نشان دادند كه اعتیاد  افراد درمان شده در مدت 12 ماه بازگشت نمود. آنها اشاره كردند كه این یافته ها انعكاس فرایندهای معمولی است كه زیر بنای اعتیاد را تشكیل می دهند.

در مطالعه ای كه توسط Greard hornestshg انجام شد 32 تن مورد تست و مطالعه قرار گرفتند این مطالعه بیشتر روی تجارب معتادان در مورد مصرف مواد مخدر و (تاریخچه‌ای) از وضعیت جسمی و روانی و شخصیتی آنان را در بر می گرفت. نتایج نشان داد كه اعتیاد تا اندازه زیادی مربوط به ساختمان شخصیتی و تأثیر متقابل مناسبات گذشته و حال فرد و خانواده در گروه همگن است نتایج به شرح زیر گزارش شد:

گروه معتاد شامل 2 نفر اسكیز فرنی بارز، 8  نفر اسكیزفرنی مرزی، 12 نفر اختلال شخصیت سایكوپات و 4 نفر اختلال شخصیت بی كفایت بودند. در گروه كنترل شامل 1 نفر اسكیزوفرنی 4 نفر اسكیزوفرنی مرزی اختلال شخصیت سایكو پات در این گروه یافت نشد. اختلال نورونیک 6 نفر، اختلال شخصیت بی كفایت 2 نفر، شخصیت سالم 10 نفر بودند. نتایج به دست آمده نشان می دهد كه در گروه معتاد در مقایسه با گروه كنترل اختلال شخصیتی

مقالات و پایان نامه ارشد

 بیشتر است. (فرجاد محمد حسین 1378).

این موضوع می تواند در درمان اعتیاد حائز اهمیت باشد. زیرا آسیب پذیری افراد معتاد در برابر مشكلات زندگی و ساختمان شخصیتی افراد معتاد می تواند تأثیری در تداوم مصرف مواد بعد از سم زدایی داشته باشد بنابراین در این پژوهش بر آن شدیم كه ابتدا نیمرخهای روانی را مورد مقایسه قرار دهیم و سپس رابطه نیمرخها راو با تمایل به مصرف مجدد بررسی كنیم. در صورت متفاوت بودن نیمرخهای گروهی كه بعد از سم زدایی مجدداً مصرف داشتند با گروهی كه مصرف مجدد نداشتند، و یا در صورت وجود رابطه با نمونه های مذكور می توان افراد دارای ریسك بالا برای   را مشخص نمود و جهت پیش گیری اقدامات لازم را در پروسه‌های درمانی مد نظر قرار داد و پژوهشی را با آزمودنی های ایرانی در سطح كشور انجام داد. در صورت تأئید فرضیه ها ضمناً می توان در مورد معتادان تمركز اصلی از درمانهای رفتاری جسمی را به سوی درمان شخصیت و انواع  اختلالات آن بازگرداند و در مانگری را به انتخاب نوع درمان حساس نمود و موجب شد تا آنها نوع درمان را بر حسب به دست آوردن نیمرخ شخصیتی فرد  انجام بدهند و ظرافت و حساسیت تكنیكی خاص را در مورد هر نیمرخ شخصیتی مد نظر قرار بدهند.

فرضیه های پژوهش:

  • مقیاسهای روایی آزمودنی ها در گروهی كه بعد از سم زدایی مصرف مجدد نداشتند با گروهی كه مصرف مجدد داشتند تفاوت معنی دار دارند.
  • بین دو گروه در خصوصیت خودبیمار انگاری تفاوت معنی دار وجود دارد.
  • بین دو گروه در خصوصیت افسردگی تفاوت معنی دار وجود دارد.
  • بین دو گروه ما در خصوصیت هستیری تفاوت معنی دار وجود دارد.
  • بین دو گروه در خصوصیت جامعه رنجوری تفاوت معنی دار وجود دارد.
  • بین دو گروه در خصوصیت پارانوئید تفاوت معنی دار وجود دارد.
  • بین دو گروه در خصوصیات ضعف روانی، اسكیزوخرنی، هیبومانی تفاوت معنی داری وجود دارد.
موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...